در نگاه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، «عزت ملی» كلیدواژهای است كه میتوان با آن همهی حركتها، رفتارها، كنشها و واكنشهای جریانات مختلف داخلی و خارجی را مورد تحلیل قرار داد. از منظر رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خمینی رحمهالله احیاگر روح عزت ملی بود و مهمترین هنر ایشان، احیاگری در این عرصهی مهم و اساسی بود.
روح عزت ملی یك ودیعهی خدادادی است كه در همهی انسانها هست، اما احتیاج به احیاگری و تحرك دارد. كار انبیاء و اولیاء الهی، احیاگری این روح است كه در روایتها از آن به «فطرت» نیز یاد میكنند. همهی انسانها دارای فطرت الهی هستند، ولی این فطرت الهی برای رسیدن به فعلیت، نیازمند تحرك و هدایت و مدیریت است. انبیاء و اولیاء الهی و ائمهی طاهرین همین فطرت خفته را بیدار میكردند و این ودیعهی الهی را به حركت وامیداشتند.
اینكه رهبر معظم انقلاب عزت ملی را به حضرت امام ارجاع میدهند، به ما كمك میكند كه بتوانیم در چیستی روح عزت ملی و چگونگی احیاگری آن، به یك متن جامع دسترسی داشته باشیم كه همان سیره و سخن حضرت امام است. امام خمینی رحمهالله یك الگوی زندهی عزت ملی به نام جمهوری اسلامی ایران را در معرض دید جهانیان قرار داده است؛ الگویی كه «عزت ملی» را از حوزهی ذهنی محض خارج كرده و یك الگوی زنده و عینی را به جهانیان ارائه نموده است.
مهم این است كه الگوی عزت ملی در فضایی قرار گرفته كه نظریههای رقیب آن حرفی برای گفتن ندارد. یعنی رقبا متن مورد پذیرشی ندارند كه بتوانند روی آن اجماع كنند؛ بر خلاف ما كه میتوانیم روی سخن و سیرهی امامرحمهالله اجماع ایجاد كنیم. آنها همچنین تجربهی قابل پذیرشی ندارند كه بتوانند افراد را به آن دعوت كنند. تجربهی غرب تعمیق شكافهای اقتصادی، فقر، ظلم، تجاوز، ایجاد جنگها، توسل به شیوهی نظامی برای حل مسائل سیاسی، استفاده از ابزارهای نامشروع و جز آن است. اینها تجاربی است كه در تابلوی غرب به صورت برجسته وجود دارد. لذا این تابلو هم قابل ارائه نیست.
همهی اینها در حالی است كه در جهان اسلام، یك جریان نوظهور مبتنی بر مبانی غیر مادی –بر خلاف جریانها و نظامات غرب كه بر مبانی مادی استوار است– شكل گرفته و رو به گسترش است. این تفكر و تمدنِ مبتنی بر ایدههای الهی هرچه پیش میرود، ظرفیتهای جدیدی را در حوزههای فكری به بشر عرضه میكند و طراوت و زیبایی خود را به دنیا نشان میدهد. در واقع پیری و عقیمی تمدن غرب همزمان شده است با جوانی و زایش تمدن اسلامی و این مسأله غربیها را بهشدت دچار وحشت كرده است. آنها نگران یك شكست بزرگ تمدنی هستند.
بنابراین غرب همهی تلاشش را به كار گرفته تا شاید بتواند مانع حركت اسلامی شود و اگر هم نتواند، حداقل سعی میكند فرصت و زمان بهینه را از حركت رو به جلوی این جریان بگیرد تا در خلال آن بتواند مشكل نازایی تمدن خود را حل كند.
دنیا در این پیچ تاریخی از یك طرف نفرت عجیبی نسبت به نسخه و تجربهی غرب دارد و از سوی دیگر، خاطرات بسیار مثبتی از نسخه و تجربهی جمهوری اسلامی دارد. این به ما كمك میكند تا با قاطعیت بیشتری بر مشی خودمان تأكید كنیم و امیدوار باشیم كه از طریق پیگیری و ادامهی این تجربه، قلهها را فتح كنیم و به نقطهای برسیم كه دنیای استكبار از آسیب رساندن به جمهوری اسلامی و مردم ایران مأیوس شود.
عزت ملی ما یك نمونه از نسخهای است كه در عرصهی بینالمللی میتواند مخاطبانش را پیدا كند و بشریت را نجات دهد و مسائل جهان را حل و فصل كند. با این حال ما شاهد بودهایم كه رسانههای نظام سلطه در بازتاب سخنان رهبر انقلاب اسلامی به بسیاری از نكات اشاره كردند، اما به «عزت ملی» كه همهی اجزای سخنان رهبری برآن استوار بود، اشارهای نداشتند، زیرا اگر این پیام در سطح دنیا بازتاب پیدا كند، توجه اذهان و افكار عمومی و ملتها را برمیانگیزد و این چیزی نیست كه غربیها بتوانند تحملش كنند.
امروزه تلاش بسیار گستردهای در سطح بینالمللی صورت میگیرد تا هویت قیامهای مردمی بیداری اسلامی مخدوش شود و از طریق صدور شناسنامههای جعلی، هویت این جنبشها از بین برود. البته در این خصوص كمتر تبلیغ میشود كه به هر حال پیام و كلام اصلی و هویتطلبانهی این جنبشها همانا اسلام است. بسیاری از محققین بر این نكته تأكید دارند كه این خیزشها را مردم مسلمان بهوجود آوردهاند. مسلمانان نیز تردید ندارند كه دینشان جامع و پاسخگو در همهی عرصههای دنیوی و اخروی است. همچنین تردید ندارند كه باید به سمت تحقق اهداف دینی حركت كنند. چهبسا نتایج انتخابات در دو كشور تونس و مصر نیز اثبات همین نكتهی كلیدی است كه مایه و گوهر اصلی این خیزشها، همانا احیای هویت اسلامی و ابراز آشكار و افتخارآمیز دینمداری است.